حال دلت که خوب باشد همه دنیا به نظرت زیباست حال دلت که خوب باشد حتی میشوی همبازی بچه ها و چقدر لذت دارد که آدم حال دلش خوب باشد حال دلتان همیشه خوب... عیدتان مبارک به ماند به یادگار عید نوروز 1403 زندگی پر از زیبایی است، به آن توجه کن مرا ببخش که ساده بودن زیادم دلت را زد... یادت باشه حواست باشد ؛ زخمی کنی به کین، شادیش، آرزویت بود... صبور باش و ساکت..... گـــاهی وقتا توی رابطــــه ها نیــــازی نیست طرفت بــــهت بگــــه :بــــــــــــرو ! تــــو باشــــه پیــــدا میکنــــه روزگاری خواهد رسید درآغوش دیگری یادمن کنی دلت هوایم را میکند...... ب یادخواهی اورد باهم بودن هایمان را...... ب یادخواهی اورد خنده هایم را....... ب یادخواهی اورد گریه هایم را..... ب یادخواهی اورد اغوشم را.... مطمئنم درآن لحظه دردلت میگویی: من آغوشت را میخواهم... به چه می خندی تو ؟ به مفهوم غم انگیز جــــدایی به چه چیز ؟ به شکست دل من یا که به پیروزی خویش؟ به نگاهـــم که چه مستانه تو را باور کرد ؟ یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟ به چه می خندی تو ؟ به دل ساده ی من می خندی که دگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست؟ خنده دار استبخـــند!!! بخــــند!!!! او هـــــم آدم اســـــت غـــــصـــــه نـــــخور اگـــــر رفـــــت گـــــریـــــه نـــــکـــــن یـک روز چــشــم های یک نــفـــر عاشــقــش میکند یک روز معــــنی کــــم محــــلی را مــــیفهمد یک روز شکــــستن را درک مــــیکند آن روز میـــــفهـــــمـــــد کـــــه آه هایی کـــــه کشـــــیدی از ته قلبـــــت بوده .... امروز دوباره دلم هوس کرد بیام یه پست بزارم آخه هیچی ارومم نمیکنه هیچی هرکاری میکنم یه خورده فقط یه خورده بهت فکرنکنم نمیشه توروخدابرگرد انقدرمنو به خودت وابسته و عاشق کردی که هرکارمیکنم فراموشت کنم نمیشه دیشب رفته بودم همون جای قدیمی همون پارکی که دستاموگرفتی قسم خوردی که هیچ وقت منوتنهانمیزاری قسم خوردی توچشمام نگاه کردی گفتی به جز من کسی تو زندگیت نمیاد اخ نامرد مگه من چی واست کم گذاشتم مگه من چی کارت کردم که رفتی من زندگی مو واست گذاشتم توفکرکردی من تورو دوست ندارم ولی من بدون تومیمرم این مدت نمیدونم چه طوردارم زندگی میکنم به خدا دیگه جون ندارم اخ تو اون دنیا چطور جواب اشکامو میدی؟ به خدادیگه نمیدونم چی کارکنم توبگو من چی کار کنم چطور با این موضوع کنار بیام یعنی اون همه حرف که بهم میزدی دروغ بود این که دلیل زندگیتم دلیل شادبودنت تودنیام همش دروغ بود توکه میخواستی بری چرا منوعاشق خودت کردی چرا 5سال بامن موندی واقعاارزششوداشت مگه من چی کارت کرده بودم چرا قلبتو تقسیم کردی مگه من چه گناهی دارم اخ نامرد توکه نمیدونی من چه حالی دارم چرا گفتی منو دوست داری اخ این حرفات داره نابودم میکنه به خدانمیتونم راجبت باکسی حرف بزنم خجالت میکشم یه روزی سنگ تو پیش دوستام به سینه میزدم که تو باهمه فرق داری تو تنهام نمیزاری تو اهل خیانت نیستی کاش این حرفارونمیزدم کاش ایندمو باتونمیدیدم خدایا تو خودت داری میبینی من دارم چه زجری میکشم میبینی که چقدردوسش دارم میبینی که خاطراتش داره دیونم میکنه بهش نشون بده خدادیگه کم اوردم دیگه نا ندارم لحظه به لحظه واسم خاطرست هرجامیرم اونو پیش خودم احساس میکنم هرجامیرم اونومیبینم تمام کوچه وخیابونا خاطرات اونو واسم زنده میکنه خدایاچرانفهمیدجونم به جونش بسته است به خداهضم این موضوع واسم خیلی سخته اخ لامصب یعنی انقدر بد بودم واست که انقدر بی خیالم شدی من که درحقت بدی نکردم نامردی نکردم توچرااین کارو کردی یه وقتایی تو این دنیا میرسه که واقعا کم میاری و میگی کجا برم حرفامو فریاد بزنم!؟! به خودت میای و میبینی هیچ جایی رو نداری.یادت میاد یه موقعه ای،یه وبلاگی داشتی که توش حرفای دلتو تو جمله های قشنگ میگنجوندی و یه ذره راحت میشدی. اومدم تا بنویسم تو این وبلاگی که فک کنم کسی دیگه سراغشو نمیگیره. زندگی من! ازت دلگیر شدم... احساس اضافی بودن بهم دست داد! دلم شکست... روز سختی بود! عزیزترینم بیا دنیایم درد ناک است خاطرات دیوانه ام میکنند تصویر چشمانت مرا کور کرده بیا آرزوها یقه ام را گرفتند و میگویند پس کی حقیقی میشویم عشق من دلم تنگ است آنقدر که حالم را بد کرده است دیگه نای هیچ کاری ندارم نفسم میدانی تو خود منی من دوستت دارم تنهایم نذار در حالی که میدانی بی تو میمیرم گل من میدانی بخاطرت دنیا را به آتش میکشم برگرد و تحمل کن روزی میرسد که حتی اگه خداهم بیاید نمیتواند دستان من و تورا از هم جدا کند زندگی من میدانی دل نگرانی امانم را بریده است خبر سلامتیت را به باد بده تا برایم بیاورد شاید آرام شدم عشق من از وقتی رفتی و گرمای دستانت را از من گرفتی یخ کرده ام مثل گلی که در سرما تنها مانده دارم پرپر میشوم برگرد و مرا نجات ده،دستانم سرد است سرد سرد تنها امیدشان دستان توست بیا منتظرند گناه دارند اگر نیایی میمیرند پس بیا که اگر نباشی همه چیز نابود میشود حتی خیالت هم دیگر آرامم نمیکند برگرد خواهش میکنم... بی تو دنیا مرا تنها گیر آورده میداند دیگر نیستی تا مواظبم باشی میداند تنهای تنهایم.میخواهد زمینم بزند میخواهد عشقت را از من بگیرد،مرا بکشد هم عشقت را به زمین و زمان نمیدهم بیا و دستانم را بگیر به روزگار ثابت کن که تا آخرش با همیم بهش بگو تا بداند که من تنها نیستم.به دنیا بگو عشق من تنها نیس او مرا دارد مواظبشم تا آخرین لحظه زندگی هم تنهایش نمیگذارم.برگرد بی تو نمیشود حتی فکر کردن به نبودنت نفسم را بند می آورد چه برسد به اینکه واقعا نباشی!!وای خدای من... برگـــــــــــــرد... خودت میدانی نبودنت برایم از مرگ هم بدتر است بیا این دل را آرام کن مثل بچه ای لجباز پا به زمین میکوبد و تورا میخواهد به حرمت دوستت داشتم هایی که میگفتی برگرد بیقرارم عشقم برگرد
به زنبور عسل، به کودک کوچک و چهره های خندان دقت کن
باران را نفس بکش و باد را احساس کن
زندگی ات را زندگی کن و برای رویاهایت مبارزه کن
مرا ببخش اگر عشق ورزیدن زیادم چشمانت را بست...!!!
می روم تا آنان که توانا ترند...
تو را به پوچ بودنت برسانند...
یه روزی…
یه جایی…
بغل یه غریبه…
مسته مست…
بد جوری یاد من بندازش
دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا
تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش...
دل شکسته ، گوشههایش تیز است.
مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود
مبادا که فراموش کنی روزی
همینـکه دیگه لا بــــه لای حرفــــاش دوستــــت دارم نباشــــه
همینکه بــــود و نبود رابطــــتون دیگــــه واسش فرقی نکنـــه
همینــــ که حضــــور دیگــــران توی زندگیش پر رنگ تــــر از بودن
هــــزار بار سنگینــــ تر از کلمــــه ی" بــــــــــــرو " واست معنــــا
پس بــــــــرو
قبل از اینکــــه ویرون تــــر از اینیــکه هستی بشــــی!!
اگر دوســـــتت دارم هایت را نشـــــنیده گرفت
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |